نرخ سواد در جهان؛ یک مسیر بلند از تاریکی تا آگاهی
نرخ سواد در جهان در طول دو قرن گذشته یکی از مهمترین شاخصهای تحول اجتماعی و انسانی در سطح جهانی بوده است. زمانی که تنها اقلیتی از مردم میتوانستند بخوانند و بنویسند، سواد بیشتر یک امتیاز اشرافی بود تا حق عمومی. اما امروز، توانایی خواندن و نوشتن به عنوان یک حق اساسی انسانی شناخته میشود، و هر کشور تلاش میکند به آموزش فراگیر نزدیکتر شود.
در سال 1820، تنها حدود 12 درصد از مردم جهان سواد داشتند. این رقم به کندی افزایش یافت و تا سال 1900، هنوز فقط 20 درصد از جمعیت جهان باسواد بودند. رشد واقعی اما از نیمه قرن بیستم آغاز شد. در سال 1960 نرخ سواد به 42 درصد رسید و در 1983 به 70 درصد. امروز، در سال 2025، بیش از 87 درصد از مردم بالای 15 سال در جهان توانایی خواندن و نوشتن دارند.
با این حال، این رشد یکنواخت و برابر نبوده است. در حالی که کشورهایی مثل فنلاند (Finland)، گرجستان (Georgia) و ازبکستان (Uzbekistan) به نرخ سواد 100 درصد رسیدهاند، در برخی دیگر از نقاط جهان هنوز بیسوادی واقعیتی تلخ است. در کشورهایی مانند چاد (Chad)، مالی (Mali) و سودان جنوبی (South Sudan)، کمتر از 40 درصد مردم سواد دارند. در مالی، حتی این رقم در سالهای اخیر کاهش یافته و از 35 درصد در سال 2018 به 31 درصد در 2020 رسیده است.
نابرابری فقط بین کشورها نیست، بلکه درون جوامع هم دیده میشود. یکی از مهمترین این نابرابریها، شکاف بین نسلهاست. در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، افراد مسن (بالای 60 سال) با نرخ سواد پایینتری نسبت به جوانان روبهرو هستند. برای مثال، ممکن است فقط 30 درصد از نسلهای قدیمی سواد داشته باشند، اما در همان کشورها، جوانان 15 تا 24 ساله با نرخ سواد بالای 90 درصد حضور دارند. این نشان میدهد که در صورت تداوم روند آموزش همگانی، آیندهای روشنتر در انتظار است.
شکاف جنسیتی نیز یکی دیگر از چالشهای بزرگ پیش روی آموزش جهانی است. با اینکه در سطح جهانی حدود 90 درصد مردان بالای 15 سال باسواد هستند، این رقم برای زنان حدود 87 درصد است. در کشورهای فقیرتر این تفاوت شدیدتر است. در برخی مناطق آفریقا، 72 درصد مردان توانایی خواندن و نوشتن دارند، در حالی که تنها 59 درصد از زنان از این مهارت برخوردارند. این شکاف بهویژه به دلایل فرهنگی، ازدواجهای زودهنگام، و محرومیت دختران از آموزش شکل گرفته و ادامه دارد.
فقر و بیسوادی رابطهای مستقیم و پیچیده دارند. مناطقی که بیشترین نرخ بیسوادی را دارند، همانهایی هستند که بالاترین نرخ فقر را نیز تجربه میکنند. نبود مدرسه، نبود منابع آموزشی، فاصله زیاد تا مراکز آموزشی، و نیاز خانوادهها به کار کودکان باعث میشود کودکان بسیاری از تحصیل بازبمانند. این کودکان بعدتر به بزرگسالانی تبدیل میشوند که به دلیل بیسوادی فرصتهای شغلی خوبی ندارند، و این چرخه ادامه مییابد.
در کنار این چالشها، عوامل دیگری هم هستند که آینده نرخ سواد در جهان را تحت تأثیر قرار میدهند: آموزش از راه دور، دسترسی دیجیتال، سیاستگذاری آموزشی دولتها، و البته بحرانهایی مثل جنگ، مهاجرت و تغییرات اقلیمی که میتوانند مسیر آموزش را مختل کنند. اما یک سوال کلیدی همچنان باقی است:
آیا میتوان امیدوار بود که جهان در دهههای آینده به سواد کامل نزدیک شود؟ آیا برنامههای جهانی و آموزش دیجیتال میتوانند عدالت آموزشی را در سراسر دنیا برقرار کنند؟
برای پاسخ به این پرسش و ادامه مقاله، به منبع اصلی مراجعه کنید.
منبع: مجله ازهیچ!